وجوب شرعي مشارکت در انتخابات
نظام جمهوري اسلامي ايران، پس از حکومت پيامبر(ص)، امام علي(ع) و امام حسن(ع) تنها نظامي است که پس از هزار و چهارصد سال علم اسلامخواهي واقعي را در دنيا برافراشته و حکومتي را ايجاد کرده است که در کنار عنصر مقبوليت مردمي، واجد عنصر حقانيت ديني است که ريشه در شرع مقدس اسلام دارد، به همين دليل اين نظام همواره مورد تأييد جامعه ديني کشور و به ويژه علما و مراجع حوزههاي علميه بوده است، چنان که اصل تشکيل آن نيز مرهون تلاشها و رهبريهاي خردمندانه يکي از فرزندان حوزه علم و اجتهاد يعني امام خميني(ره) و مشارکت روحانيت آگاه و بيدار بوده است و در نتيجه حمايت از چنين نظامي که زمينهساز اجراي احکام اسلامي است، بر همگان لازم و ضروري است.
از طرفي يکي از اموري که به تقويت، دوام و استمرار اين نظام الهي کمک ميکند، مشارکت فعالانه در انتخابات هاي مختلف است و به همين دليل مراجع معظم تقليد علاوه بر اينکه خود در انتخاباتهاي مختلف نظام مشارکت ميکنند، همواره مردم را نيز به مشارکت فعالانه دعوت کرده و اين امر را به عنوان يک وظيفه شرعي قلمداد کردهاند، امام خميني(ره) نيز که علاوه بر رهبري انقلاب اسلامي، در جايگاه مرجعيت تقليد قرار داشت همواره بر وجوب مشارکت در انواع انتخاباتها تأکيد داشتند از جمله ميفرمودند: «يکى از وظايف مهم شرعى و عقلى ما براى حفظ اسلام و مصالح کشور، حضور در حوزههاى انتخابيه و رأى دادن به نمايندگان صالح کاردان و مطلع بر اوضاع سياسى جهان و ساير چيزهايى که کشور به آنها احتياج دارد، است»، «به زن و مرد و آن کسى که به حد رأى دادن قانونى رسيده واجب است اين مسأله که در پاى صندوقهاى تعيين رئيس جمهور حاضر بشوند و رأى بدهند … بايد همه شما، همه ما، زن و مرد، هر مکلف همان طور که بايد نماز بخواند، همان طور بايد سرنوشت خودش را تعيين کند».
مقام معظم رهبري حضرت آيتالله خامنه اي نيز همواره انتخابات را به عنوان يک واجب و تکليف شرعي و الهي قلمداد کرده و مشارکت در آن را ضروري دانستهاند: «ملت عزيز ايران، انتخابات را بايد اوّلاً به عنوان يک تکليف الهي و يک تکليف اسلامي محاسبه کند»، «شرکت در انتخابات، هم حق مردم است و هم تکليف شرعي و واجب شرعي است».
حکومت های وابسته و کمک به تضعیف اسلام
مقام معظم رهبری (دامت برکاته):دو عامل به تضعیف اسلام در این مناطق کمک کرد؛ یکی عامل حکومتهای وابسته؛ در گذشته حکومتهای کشورهای اسلامی، اگر مستبد، ظالم و یا بیکفایت بودند، لااقل وابستهی به غیر نبودند. اما از اوایل دوران استعمار در کشور ما، تا لحظهی انقلاب، این روند سیرِ صعودی داشت و برای وابسته کردن سلاطین و رؤسای کشورهای منطقه به سیاستهای استکباریِ قدرتهای بزرگ کوشش کردند.
فرمولها و مکانیسمهای مشخصی دارد،
چگونه یک کشور را وابسته کنند و چگونه حکومتهایی را آنچنان وابسته کنند که حیاتشان در گرو حمایت از سیاستهای خارجی آنان باشد.
در دنیا این روشِ شناختهشدهای است و استعمار این کار را شروع کرد. البته اینجا که میگوییم استعمار، منظورمان استعمار بهمعنایِ مصطلح خودش نیست. چون استعمار از اوایل این قرن شروع کرد به تغییر شکل و بهصورت عنصر جدیدی که همان استعمار نوین است، ظاهر شد، و در کشور ما عمدتاً این حالت بود.
عزت ایران و ایرانی
« آه از اندوه ریحانه رسول »
فاطمه علیهاالسلام ، صبر لایزال نبوی بود که در هیأت عفتی سر به فلک کشیده، چادر به سر می کشید و در کوچه های مدینه، در تمام رهگذرهای هستی، حضور خدا را به کائنات، یادآور میشد.
سیلی ستم و تازیانه کینه را به جان خرید تا هجوم تندبادِ انکار، شمع یکتنه حقیقت را خاموش نکند.
افسوس از سوره کوثر که در آن خانه گِلین، همسایه اهالی غفلت و سنگدلی شد! آه از زمزمه های شرحه شرحه بتول که در نیمه شبِ سجاده و تسبیح، ارکان عرش را به لرزه می افکند! آه از ریحانه رسول خدا صلی الله علیه و آله که در مشام حسادتِ زمین، به هدر میرفت و چشمانِ حقیقت ستیز زمانه، رخساره طهارتش را طاقت نداشت.